قنات
در همین ابتدای بحث این نکته پرواضح است که آب و دسترسی به آن از جملهی ابتداییترین نیازهای بشر برای ادامهی حیات خویش است لذا ذهن خلاق بشر در طول تاریخ به شیوههای گوناگون به کشف راهحلهای بدیع و خلاقانهای برای رفع این نیاز دست یافته است. به هر کدام از این دستآوردها که بنگریم شاهد نبوغ، آگاهی، پشتکار، درایت و عشق به سرزمین هستیم. حفر کانالهای عظیم، انتقال آب به وسیلهی جویهای درارتفاع در امپراطوری روم، آبرسانی توسط لولههای سفالین در دورههای پیش از تاریخ و همچنین ابداع فنآوری قنات را میتوان از نمونههای برجستهی دستیابی به علوم مهندسی در دوران تاریخی ذکر کرد. بشر در آن زمان با احاطه و شناخت بر علوم هواشناسی و خاکشناسی، علم مسّاحی و نقشهبرداری، علم نیارش سازه (استاتیک) و فن ساخت و ساز، موفق به بهوجود آوردن دستآوردهایی شده که در حال حاضر نیز با وجود امکانات بسیار پیشرفته چندان سهلالوصول نمیباشند.
اجداد ما آبهای شیرین دامنهی کوهستان را با کمک فن قناتسازی که روش ابداعی خودشان بوده به حاشیهی کویرها بردهاند تا شرایط سخت و نامناسب محیط زیست خویش را برای زندگی بهتر و مناسب برای کشاورزی که از اصلیترین شیوههای زندگیشان بود تغییر دهند.
واژه شناسی قنات
کانال زیرزمینی حفر شده توسط انسان که جهت جمعآوری آب شیرین و انتقال آن به سطح زمین برای مصارف کشاورزی، انسانی و دامی ایجاد شده است را در ایران و آسیای میانه قنات و کاریز و در کشورهای عربی فقره میگویند. کاریز کلمهای پارسی و قنات کلمهی پارسی معربشده است. در ایران خاوری و افغانستان و آسیای میانه واژهی کاریز بیشتر کاربرد دارد و در ایران باختری واژهی قنات. قنات خود عربیشدهی کنات فارسی است که از ریشهی فعل کندن گرفته شده است.
قنات را در لغت، عدهای به معنای نیزه معنی کردهاند که جمع آن، قنوات، قنیات و قنی است، که بعدها، به معنای کانال و مجرای آن و معادل کاریز به کار رفته است، عدهای نیز آن را از کلمهی پهلوی کانیکه برگرفته از کانال و فعل کن و کندن میدانند که به زبان عربی رفته و معرب شده است. این کلمه در زبان آکدی و آشوری به شکل قانو، در عبری به صورت قنا و قانو و در لاتین، به صورت کانال دیده میشود و در زبان پهلوی نیز به شکل کهس به کار رفته است و معادل فارسی امروزی آن، کلمه کاریز و کهریز است.
بسیاری از پژوهشگران، تاریخ حفر قنات را به دورهی هخامنشی نسبت میدهند. علت این است که از دورهی ماقبل هخامنشی سنگنبشتههای اندکی باقی مانده و چون سند مکتوب از ماقبل این دوره وجود ندارد این دوره را به غلط دورهی ماقبل تاریخ میدانند در حالی که علم باستانشناسی، مردمشناسی و زبانشناسی رازهای نهفتهی زیادی را از دوران ماقبل تاریخ برای انسان آشکار نموده است.
میدانیم که تاریخ مدنیت و تاریخ شفاهی در ایران بسیار دیرینهتر از دورهی هخامنشی است و اصولاً یافتههای باستانشناسی در شرق چین و آسیای مرکزی و شرق ایران ثابت میکند که مدنیت در شرق ایران و داستانهای ایران و توران مربوط به دورانی بیشتر از پنجهزار سال قبل میشود، یافتههای باستانشناسی شهر سوخته و جیرفت و آثار به دست آمده از تمدن هلیل رود و آثار تمدن شهرنشینی هفتهزار ساله در غرب ایران (مادها) این فرضیه را اثبات میکند، در حالی که سنگنبشتهها و تاریخ مدون ایران، تنها دوهزار و پانصد سال اخیر را، آن هم به طور ناقص پوشش میدهد.
اسامی معادل قنات
در ایران و سایر کشورهای جهان برای قنات بیش از ٢٧ اسم وجود دارد یا به عبارت دیگر، برای نامیدن این شیوهی آبیاری بیش از ٢٧ اصطلاح به کار برده میشود.
این اسامی درجنوب غربی آسیا عبارتند از:
قونات، کنانت، کونوت، کانات، خنات، خاد، کنایت، قنات، کارز، کاه ریز، کاه رز، کرز، کاکوریز، کهریز و چین آوولز.
اسامی معادل قنات در آفریقای شمالی:
فوگارا (فقره)، فقاره، فگاره، مایون، ایفلی، نگولا، ختارا، خوتارا، رتارا.
این اسامی در عربستان عبارتند از:
فلج، افلج، فلج.
قنات در گسترهی تاریخ
پژوهشگران بهاتفاق معتقدند که بهرهبرداری از قنات ابتدا در ایران صورت گرفته و در دورهی هخامنشی توسط ایرانیان به عمان، یمن و شاخ آفریقا نیز راه یافت سپس مسلمانان آن را به اسپانیا بردند. مهمترین و قدیمیترین کاریزها در ایران، افغانستان و تاجیکستان وجود دارد. در حال حاضر در ٣۴ کشور جهان قنات وجود دارد ولی چهلهزار قنات فعال موجود در ایران چند برابر بیشتر از مجموع قناتها در سایر کشورهای جهان است. مهمترین قناتهای ایران در استانهای کویری خراسان، یزد، کرمان، مرکزی و فارس وجود دارد.
قنات یا کاریز یکی از شگفتانگیزترین کارهای دستهجمعی تاریخ بشری است که برای رفع یکی از نیازهای مهم و حیاتی جوامع انسانی، یعنی آبرسانی به مناطق کم آب و تأمین آب شرب انسان، حیوان و زراعت و با کار گروهی و مدیریت و برنامهریزی به وجود آمده است. این پدیدهی شگفتانگیز آبرسانی از دیرباز و از عصر آهن بهعنوان یکی از منابع تأمین آب شرب و کشاورزی در مناطقی که با خطرات خشکسالی در فلات ایران روبهرو بودهاند، نقش کلیدی و مؤثری در نظام اقتصادی و حیات اجتماعی کشور داشته و موجب شکوفایی اقتصاد کشاورزی و ایجاد کار و فعالیتهای متعدد شهری و روستایی و باعث آرامش مردم بوده است. به گواه تاریخ، و کشفیات باستانشناسی این فنآوری مهم از ابتکارات ویژهی ایرانیان بوده و به تدریج، به سایر مناطق جهان، از جمله منطقهی اروپای غربی، شمال آفریقا، چین و حتی به بخشهایی از آمریکای جنوبی چون شیلی راه یافته است.
تاریخ قنات در ایران بهطور مشخص، به دورهی ایران باستان و ماقبل کتابت و به عصر آهن بر میگردد. تمدن پنجهزار سالهی شهر سوخته و تمدن هکمتانه و وجود قنات در این شهر دلیل روشنی بر ساخت قنات در دورهی ماقبل هخامنشی است. یکی از قدیمیترین اسناد مکتوب شناخته شده که در آن به قنات اشاره شده، شرح هشتمین نبرد سارگون دوم، (پادشاه آشور است که در سده هشتم قبل از میلاد میزیسته) علیه امپراطوری اوراتور در سال ٧١۴ قبل از میلاد مسیح است (محقق فرانسوی گوبلو به کمک یک لوح بزرگ مسی که با خط میخی و به زبان آکادی نوشته شده، از آن مطلع شده است. این لوح، اکنون در موزهی لوور پاریس موجود میباشد). سارگون از کوههای زاگرس میگذرد و به ناحیهای واقع در اطراف شهر اوهلو (مرند کنونی) در حدود ۶٠ کیلومتری شمال غرب تبریز در شمال دریاچهی ارومیه میرسد. او متوجه میشود که در این ناحیه رود وجود ندارد. معهذا ناحیهای است که با آبیاری سبز و خرم شده، اما او از این امر تعجب نمیکند برای این که او در دشتهایی فرمانروایی کرده که چنین تکنیکها یا سیستمهایی از حداقل دو هزار سال پیش در آنها معمول بوده است اما آنچه که او را شگفتزده میکند، بیاطلاعی از منشاء این آبها بوده است. به طور قطع، سارگون موفق شد که قنات را ببیند. اما این قناتها را چه کسانی ساختهاند؟ و چه کسی این تکنیک را به منطقه آورده است؟
به استناد کتیبهی سارگون، اورسای اول پادشاه همعصر او بوده که اولین قنات را احداث کرده است. بنابراین فرمانروای آشور، رواج این تکنیک را که به گفتهی او پدیدهای تازه بوده است، به اهالی اوراتور نسبت میدهد. از طرف دیگر در ناحیهی دریاچه وان (که در آن زمان جزء خاک ایران بوده) ناظری در آغاز قرن هشتم قبل از میلاد، به وجود ٢١ رشته قنات اشاره کرده است. در کتابی تحت عنوان «ارمنستان در گذشته و حال» نوشتهی لهمان ـ مورخ ١٩٢۵، آمده است که ابداع قنات به اوراتورها تعلق دارد و میدانیم که اهالی اوراتور، اعقاب بلافصل ارمنیها هستند.
برابر مطالب اوستایی و مطابق شاهنامهی فردوسی هوشنگ مخترع قنات بوده است و جم یا جمشید مخترع لباس، تبر، شمشیر، بیل و ادوات کشاورزی است میدانیم که شاهان پیشدادی بر اساس داستانهای شفاهی تا دورهی زرتشت ادامه داشتند واین روایت ها تا زمان فردوسی در میان مردم نیز نقل میشدند این داستانهای شفاهی ریشهی هفت تا ده هزار ساله دارند.
اشغال فلات ایران از سوی مادها و پارسها با ایجاد شهرهای بزرگ و باشکوه همراه است مانند شهرهای اکباتان (همدان) و پاسارگاد پایتخت قدیمی امپراطور ماد که از سوی کوروش دوم بنیان گذاشته شد. همچنین تختجمشید که داریوش اول آن را در نزدیکی پاسارگاد به وجود آورد و به صورت پایتخت هخامنشیان درآمد. شهر راگس یا راجس (ری) در چند کیلومتری شهر ری کنونی یکی از پرجمعیتترین شهرها بود. تمامی این شهرها با استفاده از سیستم قنات توانستد آب خود را تامین کنند و به حیات خود ادامه دهند زیرا در آن زمان رودها و یا چشمههایی بیش از امروز وجود نداشته است. اما به هر حال قدیمیترین قنات ثبتشده در تاریخ به سههزار سال پیش (٣٠ قرن قبل)، برمیگردد که در آذربایجان و ارمنستان حفر گردیده است. در پی آن، در دورهی داریوش کبیر (۴٨۶-۵٢١ ق. م) که اوج شکوفایی و اقدامات آبیاری و حفر کاریز در سرتاسر فلات ایران به شمار میرود. قناتهای متعددی در قلمرو فلات ایران و در عمان و مصر حفر شده است. بر اساس کاوشهای باستانشناسی این باور وجود دارد که کاریزهای ایجاد شده درنواحی جنوبی خلیجفارس، خراسان، یزد و کرمان در دورهی هخامنشیان ساخته شده و قنوات قدیمی قم و بسیاری دیگر از مناطق ایران در عصر ساسانیان و قنوات تهران در دورهی صفویه و قاجاریه حفر شده است.
از مطالعهی کتب قدیم و آثار باستانی ایران پیمیبریم که کندن کاریز و تعمیر آن و آبیاری و زراعت کاری مقدس محسوب میشده است. در وندیداد که زرتشتیان آن را کتاب الهی میدانند و بعضی نیز آن را دایرةالمعارف فرهنگ باستان محسوب میکنند چنین جملاتی وجود دارد:
«سوگند یاد میکنم به جاری کردن آب خنک در خاک خشک (کاریز) و عمارت راه و سوگند یاد میکنم به زراعت و کاشتن درخت میوه».
آقای گوبلو، دانشمند فرانسوی که حدود بیست سال در ایران اقامت داشته و در زمینهی آب در ایران کار کرده است، این سیستم باستانی دستیابی به آب زیرزمینی را قابل مطالعه مییابد و بر این اساس وقتی به وطن خود (فرانسه) برمیگردد موضوع دکترای خود را قنات انتخاب میکند و با سفرهای متعدد به مناطق مختلف جهان و با استفاده از ۵٣۴ منبع علمی، تحقیقی، کتاب یا تز دکترای خود را تحت عنوان «قنات فنی برای دستیابی به آب در ایران» مینویسد او در این نوشتهی خود ثابت میکند که قنات اختراع ایرانیان است و دهها قرن هم قدمت دارد در حالی که چینیها فن قنات را تازه چند قرن پس از ایرانیان آموختهاند، گوبلو در کتاب خود که در سال ١٩٧٩ انتشار یافته مینویسد:
«همه چیز دال بر آن است که نخستین قناتها در محدودهی فرهنگی ایران ظاهر شدهاند و انگیزهی اصلی از حفر قنات، باور و فرهنگ یکجانشینی و توسعهی کشاورزی و آبادی بوده است به طوری که این صنعت در میان ترکهای شرقی و اعراب که فرهنگ کوچنشینی داشتهاند رونق نیافته است».
گوبلو دهها صفحه از کتاب خود را به بررسی صادر شدن فن قنات از ایران به دیگر کشورهای شرق و غرب و غیره اختصاص داده است اما برای جلوگیری از طولانیشدن مقاله فقط به ذکر نکات زیر که در واقع نتیجهگیری کوچکی از نوشتههای مهم این دانشمند فرانسوی است اکتفا میشود: این دانشمند در نتیجهی سالها تحقیق و نیز سفر به کشورهای مختلف و همچنین استفاده از صدها منبع، معتقد است که خاستگاه اصلی قنات ناحیهی آذربایجان غربی ایران و ارمنستان فعلی در منطقهی معادن سرب این نواحی میباشد و این فن دستیابی به آب زیرزمینی، در محیط فرهنگی ایران در اوائل هزارهی اول قبل از میلاد مسیح، اختراح شد و سپس به سرعت در دیگر نقاط کشور و در خارج از آن رواج یافت این فن دستیابی به آب زیرزمینی در سالهای ٨٠٠ قبل از میلاد به وسیلهی کشاورزان در داخل فلات ایران رواج پیدا کرد و از آنجا به سایر نقاط جهان گسترش یافت. به عنوان مثال حدود ۵٠٠ سال قبل از میلاد مسیح ایرانیان، آموزش فن حفر قنات را به مصر و حدود ٧۵٠ میلادی مسلمانان بنیامیه این فن را ازآنجا به اسپانیا منتقل کردند و سپس از آنجا به مراکش منتقل شد و حدود سال ١۵٢٠ میلادی به آمریکا به ویژه منطقهی لسآنجلس فعلی، انتقال یافت (به موجب بررسیها، آب لسآنجلس آمریکا ابتدا به وسیلهی قنات تأمین میشده است) و در سال ١۵۴٠ میلادی به ناحیهی پیکارد شیلی منتقل شده است. بررسیهای گوبلو ثابت میکند که سیستم قنات تازه در سال ١٧٨٠ یعنی در حدود ٢٢۵ سال قبل به چین شرقی (ناحیه تورفان) رسیده است.
تعریفی فنی از واژهی قنات
مجموعهای از چند میله و یک کوره (یا کورههای) زیرزمینی که با شیبی کمتر از شیب سطح زمین، آب موجود در لایه (یا لایههای) آبدار مناطق مرتفع زمین یا رودخانهها یا مردابها و برکهها را به کمک نیروی ثقل و بدون کاربرد نیروی کشش و هیچ نوع انرژی الکتریکی یا حرارتی با جریان طبیعی جمعآوری میکند و به نقاط پست تر میرساند. به عبارت دیگر، قنات را میتوان نوعی زهکش زیرزمینی دانست که آب جمعآوریشده توسط این زهکش به سطح زمین آورده میشود و به مصرف آبیاری یا شرب میرسد.
واژه های مربوط به ساختمان قنات :
مظهر :
محل ظهور و آشکار شدن و به جریان افتادن آب بر روی زمین را گویند .
اهرو مجرا :
کانالی که مقطع آن به شکل نعل اسب است و در داخل زمین در جهت شیب حفر شده و با شیبی ملایم استمرار جریان آب را در داخل قنات تضمین می کند .
خشکان ـ خشکه کار ـ خشکون :
به قسمتی از راهرو قنات حدفاصل بین منطقه آبدار یا زه آب قنات تا مظهر گفته می شود و هرچه از عمر قنات بگذرد نوعاً به طول آن اضافه می شود.چنانچه قنات در منطقه ای قرار داشته باشد که سطح آبهای زیرزمینی آن مرتباً کاهش یابد موضوع افزایش طول خشکه کار کاملاً درآن مشهود خواهد بود .
ترون ـ تره کار :
به قسمتی از راهرو قنات گفته می شود که آب به داخل مجرای قنات تراوش می کند و میزان آبدهی قنات بستگی به میزان تراوش و طول ترون قنات دارد .
پیشکار :
آخرین جبهه ای که در قسمت انتهایی قنات و در لایه آبدار قرار داشته و به منظور دسترسی به منابع آب بیشتر مورد حفاری واقع می شود پیشکار نامیده می شود و این بخش پس از حفاری به عنوان ترون قنات تلقی می گردد .
میله قنات :
به چاههای حفر شده در طول مسیر قنات گفته می شود که عمق آنها هرچه به مادرچاه نزدیکتر شود افزایش می یابد.این چاهها به منظور تخلیه خاک حاصل از کندن راهرو قنات و پیشکار و هدایت جریان هوا به داخل قنات حفر شده و فضای مناسبی برای انجام امور مربوط به قنات و لایروبی آن محسوب می شود . فاصله دو میله چاه از یکدیگر با توجه به عمق قنات و میزان جریا ن هوا در داخل قنات تعیین می شود .
پشته :
حدفاصل بین دو میله قنات پشته نامیده می شود .
کوارـ کدوارـ کهریز (کنبارـ کنوار) :
خاکهای حاصله از حفر میله و راهرو و پیشکار قنات و لای و موادی که در اثر عملیات ایجاد و نگهداری و توسعه قنات پس از خروج ازمیله قنات در اطراف میله به صورت مخروط ناقص انباشته می شود کدوار یا کهریز و یا کوار و کنبار (مشتق از دو کلمه کن از ریشه کندن و بار به معنی انبار و انباشتن و تلنبار کردن) نامیده می شود .
پوکه :
راهرو قنات اعم از خشکه کار یا ترون که از حیز انتفاع خارج شده و به صورت راهرو خشک و جدا از مسیر عبوری قنات قرار می گیرد پوکه نامیده می شود .
طوقه ـ دوری :
به شکل طوق در میله قنات و به عرض حدوداً 20 تا 30 سانتیمتر و به ارتفاع 40 تا 50 سانتیمتر ایجاد می شود و به منظور مسدود کردن میله قنات و حفاظت ازریزش میله قنات ایجاد می گردد. در سطح زمین جهت جلوگیری از ریزش میله قنات و در وسط میله جهت کمرگیر کردن و بعضاً در فاصله کمی از راهرو قنات جهت کمرگیر کردن استفاده می شود .
طوقه چینی :
جهت جلوگیری از ریزش دهانه میله قنات در قسمت طوقه با مصالح مقاوم از قبیل آجر، سنگ با ملات مناسب می سازند .
کمرگیر :
جهت جلوگیری از ورود سیلاب و ماسه بادی ویا هر شی دیگری در داخل راهرو قنات در مناطقی که احتمال بروز چنین خسارات به قنات می رود، بسته به عمق میله قنات و نوع زمین در فاصله چند متری در سطح زمین در محل طوقه ایجاد شده با سنگ ویا آجر و ملات مناسب دهانه میله قنات مسدود می شود.این عمل را کمرگیر کردن گویند.
مادرچاه :
به آخرین میله قنات که در انتهای پیشکار است گفته می شود.مادرچاه با حفر پیشکار به میله قنات تبدیل می شود.به گونه ای که همیشه آخرین میله موجود در محدوده انتهائی قنات به عنوان مادرچاه شناخته می شود.
کف شکنی :
هنگامی که از لغت کف شکنی در قنات استفاده می شود منظور همان پساکنی است و چنانچه این واژه در مورد چاه استفاده شود منظور افزایش عمق چاه است.
بغل بر :
در اثر عوامل مختلف که راه عبور آب در قنات مسدود می شود و امکان باز نمودن مسیر قبلی وجود نداشته باشد مسیر انحرافی از پائین دست محل خرابی ایجاد و در بالادست محل خرابی به مسیر اولیه هدایت می شود.این راهرو جدید را بغل بر می گویند.
تنوره :
به شکل قیف است و عوماً بین 5 تا 7 متر عمق دارد. قطر دهانه بالایی آن بین 1 تا2 متر و قطر پائین آن خیلی کمتر است و دارای روزنه های کوچک در قسمت انتهایی برای عبور آب می باشد.سیستم تنوره به نحوی طراحی می شود که تنوره همیشه پر از آب است و آب در قسمت روزنه با فشاری که بستگی به عمق تنوره دارد به چرخ آسیاب وارد و موجب چرخیدن چرخ آسیاب و در نتیجه سنگ آسیاب می شود .
لای (لایروبی ـ تنقیه) :
رسوباتی مانند گل ولای که بر اثر عوامل مختلف در داخل قنات ایجاد می شوند را لای گویند و عمل تخلیه لای های موجود را لایروبی و یا تنقیه گویند .
بغل تراشی :
به عمل افزایش عرض راهرو قنات بغل تراشی گویند .
حریم :
- حریم منابع آب :
در منطقه آبده قنات به شعاع تأثیر منابع آب تا آنجا که اثر سوء بهره برداری از منابع آب مجاور رفع شود حریم آبی گویند .
- حریم میله قنات :
به محدوده ای گفته می شود که جهت عملیات لایروبی و حفاظت از میله لازم است و میزان آن به اندازه کلنگ انداز است.
- حریم راهرو :
در مناطقی که عمق قنات کم است به فاصله ای از محور راهرو قنات گفته می شود که تأسیسات و عملیات ساختمانی و زراعی موجب تخریب قنات می گردد .
کوره، گالری یا راهرو قنات :
عبارت است از مجرای زیرزمینی یا کانال زیرزمینی که دو وظیفه اساسی را عهده دار است:1- جمع آوری آبهای زیرزمینی از طریق زه کشی آنها 2- انتقال آب جمع آوری شده به سطح زمین.
واژه های مربوط به استفاده کنندگان و متولیان و احداث کنندگان قنات :
مالکیت (مالکین) :
به صاحبان قنات گفته می شود اعم از اینکه خودشان آب را به مصرف برسانند و یا اینکه آب آنها توسط میراب و یا شارب به مصرف برسد.
شارب :
به کسی گفته می شود که آب قنات را به مصرف می رساند و عموماً شارب فاقد مالکیت آب است و آب متعلق به دیگران را به شرب می رساند .
میراب :
متولی توزیع آب بین سرطاقها و یا شاربین و یا مالکین میراب نامیده می شود .
نفقه :
برای تأمین و پرداخت هزینه های تنقیه و پیشکارکنی و سایر هزینه های قنات بر حسب واحد سهم هر قنات مبلغی توسط متولیان قنات تعیین می شود که آن را نفقه گویند و مالکان قنات به تعداد سهم خود ملزم به پرداخت آن می باشند .
حقابه :
میزان حق شرب هر شخص از آب قنات را حقابه گویند .
مقنی :
به شخصی که برای حفر قنات مهارت داشته باشد مقنی گویند .
گل کش ـ چرخ کش :
به شخصی می گویند که خاک و مواد حاصل از لایروبی و کندن پیشکار حفرقنات را از قنات خارج می کند .
لاشه کش :
به شخصی که مواد حاصل از لایروبی و کندن پیشکار و حفر راهرو قنات را تا محل میله قنات در داخل راهرو قنات حمل می کند لاشه کش گویند .
دست چرخ :
به مجموعه افراد لازم برای انجام عملیات قنائی شامل مقنی و گل کش و لاشه کش می گویند .
قنات دولتآباد
این قنات همچون باغ دولتآباد از یادگارهای محمدتقی خان یزدی در قرن یازدهم هجری است که در گذشتههای دور مشتمل بر 9 رشته به طول مجموع 70 کیلومتر بوده است.
در حال حاضر تنها پنج رشته آن به نامهای باقرخان، تقیآباد، بغدادآباد، مهدیآباد و دولتآباد دایر مانده و دو رشته دیگر خشکیدهاند.
به طور کلی پیشکار این 5 شاخه در جنوب غربی و غرب شهر مهریز در جوار چشمه غربالبیز کوه ریگ و کوه مسگل که در مرکز شهر مهریز واقع میباشند، قرار دارد و 5 شاخه مذکور به هم پیوسته بعد از گذشتن و گردش در کوچه باغهای این شهر توسط راهرو زیرزمینی، با طی مسافتی حدود 35 کیلومتر به موازات جاده اصلی مهریز ـ یزد و بعد از چرخاندن در آبشاهی، خرمشاه و باغ دولتآباد را مشروب مینموده است.
لازم به ذکر است که دو